دلنوشته

سلام.در این صفحه دلنوشته های من و دوستانم به اشتراک گذاشته می شود.سپاس از همراهی دوستانی که ما را برای بهتر شدن همراهی میکنند.
پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ

کاش میشد...

کاش یه دارویی بود

میشد که رفت، تو گذشته زندگی کرد.

تو حیاط مادربزرگ با تختش.

هندونۀ وسط حوض.

سماور و چای کنار دستش به راه با اون چارقد سفیدش.

بوی نم باغچه و گلدونای لاله عباسی اش.

با اون اندرونی کوچیکش که توش پر از راز و خاطراته.

فکرش رو بکن تو اون زمان می دیدمت و عاشق هم می شدیم، بعد هر وقت می دیدمت قرمز می شدم.

نگاه های یواشکی

نامه های دزدکی.

قرارای با هزارتا دلهره.

کاش می شد.

اون وقت همیشه خنده رو لبامون بود، شادی تو دلامون.

اون وقت نه تو این همه تنها بودی، نه من.


#بداهه 

#رها_تمیمی




نوشته شده توسط mahtab s.n
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

دلنوشته

سلام.در این صفحه دلنوشته های من و دوستانم به اشتراک گذاشته می شود.سپاس از همراهی دوستانی که ما را برای بهتر شدن همراهی میکنند.

آخرین مطالب

کاش میشد...

پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۵۵ ق.ظ

کاش یه دارویی بود

میشد که رفت، تو گذشته زندگی کرد.

تو حیاط مادربزرگ با تختش.

هندونۀ وسط حوض.

سماور و چای کنار دستش به راه با اون چارقد سفیدش.

بوی نم باغچه و گلدونای لاله عباسی اش.

با اون اندرونی کوچیکش که توش پر از راز و خاطراته.

فکرش رو بکن تو اون زمان می دیدمت و عاشق هم می شدیم، بعد هر وقت می دیدمت قرمز می شدم.

نگاه های یواشکی

نامه های دزدکی.

قرارای با هزارتا دلهره.

کاش می شد.

اون وقت همیشه خنده رو لبامون بود، شادی تو دلامون.

اون وقت نه تو این همه تنها بودی، نه من.


#بداهه 

#رها_تمیمی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۰۳
mahtab s.n

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی